۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

زیباترین سخنانه عاشقانه


درد را از هر طرف نوشتم درد بود

زیباترین سخنانه عاشقانه


درد را از هر طرف نوشتم درد بود

زیباترین سخنانه عاشقانه


به سرنوشت گفتم با آنکه با احساسم بازی کرد چه کنم ؟ انگشت بر لبانم گذاشت
گفت صبور باش ،بسپارش به ما که هیچ احدی از سرنوشتش خبری ندارد .

زیباترین سخنانه عاشقانه


داشتم به سخنان بزرگی فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی كردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند كه باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، كه میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند .
مهم این نیست كه تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن كنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
كه چین از چروك پیشانیش باز كرد و با نگاهی به من اضافه كرد :
زلال باش ... ،‌ زلال باش ..... ،
فرقی نمیكند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ،
زلال كه باشی ، آسمان در توست .