ماهیت هر انسان آن نیست که برایت آشکار می کند بلکه آن چیزی است که نمی تواند آشکار نماید ، بس اگر میخواهی او را بشناسی به گفته هایش گوش مسپار بلکه به ناگفته هایش گوش فراده .
۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه
عمل ضرب به سبک رومی
رومی ها ضرب مختص به خودشان را داشتند. احتمالا این روش با کمک آزمون و خطا کشف شده بود. بهرحال این روش همواره کار می کرد هرچند که رومی ها دلیلش را نمی دانستند. داستان روش رومی ها برای ضرب اعداد را در ادامه خواهید دید و آموخت.
رومی ها با نوشتن اعداد در کنار هم کارشان را آغاز می کردند. البته آنها از اعداد رومی استفاده می کردند اما برای اینکه روش شان قابل فهم تر باشد، اعداد را به صورت دهدهی خواهم نوشت. مثلا دو رقم زیر را در نظر بگیرید:
۲۳ * ۱۷۷
پس از نوشتن اعداد، اولین عدد (۱۷۷) را نصف کرده و دومین عدد (۲۳) را دو برابر می کردند و اعداد جدید را زیر هر یک می نوشتند. ضمن اینکه از باقی مانده ی اعداد نصف شده صرف نظر می کردند. ببینید:
۲۳ ——- ۱۷۷
۴۶ ——- ۸۸
۹۲ ——- ۴۴
۱۸۴ ——- ۲۲
۳۶۸ ——- ۱۱
۷۳۶ ——- ۵
۱۴۷۲ ——- ۲
۲۹۴۴ ——- ۱
حالا در قسمت هیجان انگیز ماجرا، به اعداد ستون دوم (۲۳) دقت می کردند و تمام اعدادی که مترادفشان در ستون اول زوج بود را خط میزدند. مثلا، ما در مثال بالا بایستی اعداد ۴۶، ۹۲، ۱۸۴ و ۱۴۷۲ را خط بزنیم چرا که اعداد مترادفشان در ستون اول زوج هستند.
در نهایت اعداد باقی مانده در ستون اول را با یکدیگر جمع می کردند تا حاصل ضرب دو عدد را به دست آورند:
۲۳+۳۶۸+۷۳۶+۲۹۴۴ = ۴۰۷۱
رومی ها تمام اینها را با استفاده از نشان گذاری طاقت فرسای خودشان انجام می دادند. جالب اینکه، حتی قبل تر از رومی ها، مصری های باستان از روشی مشابه استفاده می کردند.
رومی ها با نوشتن اعداد در کنار هم کارشان را آغاز می کردند. البته آنها از اعداد رومی استفاده می کردند اما برای اینکه روش شان قابل فهم تر باشد، اعداد را به صورت دهدهی خواهم نوشت. مثلا دو رقم زیر را در نظر بگیرید:
۲۳ * ۱۷۷
پس از نوشتن اعداد، اولین عدد (۱۷۷) را نصف کرده و دومین عدد (۲۳) را دو برابر می کردند و اعداد جدید را زیر هر یک می نوشتند. ضمن اینکه از باقی مانده ی اعداد نصف شده صرف نظر می کردند. ببینید:
۲۳ ——- ۱۷۷
۴۶ ——- ۸۸
۹۲ ——- ۴۴
۱۸۴ ——- ۲۲
۳۶۸ ——- ۱۱
۷۳۶ ——- ۵
۱۴۷۲ ——- ۲
۲۹۴۴ ——- ۱
حالا در قسمت هیجان انگیز ماجرا، به اعداد ستون دوم (۲۳) دقت می کردند و تمام اعدادی که مترادفشان در ستون اول زوج بود را خط میزدند. مثلا، ما در مثال بالا بایستی اعداد ۴۶، ۹۲، ۱۸۴ و ۱۴۷۲ را خط بزنیم چرا که اعداد مترادفشان در ستون اول زوج هستند.
در نهایت اعداد باقی مانده در ستون اول را با یکدیگر جمع می کردند تا حاصل ضرب دو عدد را به دست آورند:
۲۳+۳۶۸+۷۳۶+۲۹۴۴ = ۴۰۷۱
رومی ها تمام اینها را با استفاده از نشان گذاری طاقت فرسای خودشان انجام می دادند. جالب اینکه، حتی قبل تر از رومی ها، مصری های باستان از روشی مشابه استفاده می کردند.
زیباترین سخنانه عاشقانه
وقتي يه بار از يه نفر ضربه مي خوري درست مثل اين مي مونه که با ماشين بهت زده و داغونت کرده ولي وقتي مي بخشيش درست مثل اين مي مونه که بهش فرصت دادي تا دنده عقب بگيره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چيزي ازت نمونده
زیباترین سخنانه عاشقانه
ديشب تو فکرت بودم که يه قطره اشک از چشمام جاري شد........ از اشک پرسيدم چرا اومدي؟؟ گفت آخه تو چشمات کسي هست که ديگه اونجا جاي من نيست
زیباترین سخنانه عاشقانه
ديشب خواستم واسه دل خودم فال بگيرم وقتي فالنامه رو باز کردم چشمم به شعري افتاد که هيچ ربطي به دل من نداشت تازه فهميدم که دلم مال خودم نيست
زیباترین سخنانه عاشقانه
رو به تو سُجده میکنم دری به کعبه باز نیست, بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست,
عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست, وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
قلب من از صدای تو چه عاشق...انه کوک شد تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب میکشم ولی عذاب من گناه نیست وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
زیباترین سخنانه عاشقانه
دوست داشتن یه نفر دیوونگیه، دوست داشته شدن توسط یه نفر یک هدیه ست دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفست، اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه!.
زیباترین سخنانه عاشقانه
عشق را رنگ آبی زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردی را سیاه، دروغ را سفید،
ولی نمی دانم چرا به تو که میرسم نمی دانم مهربانی چه رنگی است . . .؟
زیباترین سخنانه عاشقانه
هر کدوم از ما چون فرشتگانی با 1 بال هستیم ، تنها زمانی قادر به پرواز خواهیم بود که در آغوش هم باشیم
زیباترین سخنانه عاشقانه
دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت می نوش ندانی از کجا آمدهای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
زیباترین سخنانه عاشقانه
دریاب که از روح جدا خواهی رفت در پرده اسرار فنا خواهی رفت می نوش ندانی از کجا آمدهای خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
هوس
تمام روز تو فکرش بودم.تصمیم گرفتم که به مدرسه رفتم باهاش بهتر برخورد کنم.البته باید یک روز و نصفی صبر می کردم.آخه
اونروز پنج شنبه بود از ظهر که اومدم خونه دلم براش تنگ شده بود همش ساعت رو نگاه می کردم .شدیدا تحریک شده بودم
نمی دونستم چکار کنم .دیگه دیوونه دیوونه بودم.بالاخره با هر جون کندنی که بود تا شنبه صبر کردم.شاید تنها جمعه ای بود
که خوشحال بودم.شنبه صبح زود بیدار شدم حموم رفتم یک لباس مرتب پوشیدم و موهامو درست کردم و رفتم مدرسه وقتی
رسیدم جز نفرهای اول بودم دم در مدرسه ایستادم تا بیاد ولی زنگ مدرسه خورد و نیومده بود با ناراحتی سر کلاس رفتم
که بعد از ده دقیقه در کلاس به صدا در اومد ودر باز شد دیدم خودشه.نمی تونم بگم چه حالی داشتم......
اونروز پنج شنبه بود از ظهر که اومدم خونه دلم براش تنگ شده بود همش ساعت رو نگاه می کردم .شدیدا تحریک شده بودم
نمی دونستم چکار کنم .دیگه دیوونه دیوونه بودم.بالاخره با هر جون کندنی که بود تا شنبه صبر کردم.شاید تنها جمعه ای بود
که خوشحال بودم.شنبه صبح زود بیدار شدم حموم رفتم یک لباس مرتب پوشیدم و موهامو درست کردم و رفتم مدرسه وقتی
رسیدم جز نفرهای اول بودم دم در مدرسه ایستادم تا بیاد ولی زنگ مدرسه خورد و نیومده بود با ناراحتی سر کلاس رفتم
که بعد از ده دقیقه در کلاس به صدا در اومد ودر باز شد دیدم خودشه.نمی تونم بگم چه حالی داشتم......
زنگ ورزش...
یک دفعه به خودم اومدم و خودم رو کنار کشیدم.و احساس وحشتناکی داشتم.برکشت گفت چی شده؟چیزی شده؟
یک دفعه در کلاس باز شد و بقیه بچه ها وارد کلاس شده بودند . من هم سریع لباس پوشیدم و به حیاط برگشتم.
ولی نگاهش منو دیوونه می کرد. هر جا که سر بر می گردوندم اون رو می دیدم .خودم رو به بی خیالی میزدم.
ولی حتی شب ها هم خوابش رو می دیدم.دیگه نمی دونستم چکار کنم.هوس داشت بر عقل حاکم می شد.
یک دفعه در کلاس باز شد و بقیه بچه ها وارد کلاس شده بودند . من هم سریع لباس پوشیدم و به حیاط برگشتم.
ولی نگاهش منو دیوونه می کرد. هر جا که سر بر می گردوندم اون رو می دیدم .خودم رو به بی خیالی میزدم.
ولی حتی شب ها هم خوابش رو می دیدم.دیگه نمی دونستم چکار کنم.هوس داشت بر عقل حاکم می شد.
چگونه از شر صدای وو-وو-زلا راحت شویم؟!
مدتها منتظر ماندهاید تا جام جهانی شروع شود و بازی تیمهای مورد علاقه خودتان را دنبال کنید. کیفیت بازیها بد نیست، سیستم فیلمبرداری بازیها هم پیشرفتهتر از هر وقت دیگری است، اما تنها مشکل عمده این بازیها به اعتقاد من و به احتمال زیاد خیلیهای دیگر صدای آزادهنده این شیپورهای خاص تماشگران آفریقای جنوبی یعنی vuvuzela است.
با جستجویی در اینترنت مشخص میشود که خیلیها شاکی شدهاند، طوری که در فیس بوک یک جمعیت ۸۰ هزار نفری خواستار ممنوع شدن وو-وو-زلا شدهاند. آنها شاکی هستند که این صدای آزاردهنده باعث میشود که صدای تشویق تماشاگران و هیجانشان را موقع صحنههای حساس یا لحظات به ثمر رسیدن گل نشنوند و به جای آن یک صدای یکنواخت را تحمل کنند.
شبکههای تلویزیونی میگویند که وو-وو-زلا صدای گزارشگرهای حاضر در محل بازیها را محو میکند. لیونل مسی -ستاره تیم آرژانتین- معتقد است که این صدا باعث میشود که بازیکنان تیمها نتوانند به راحتی با هم ارتباط صوتی برقرار کنند و کریستیانو رونالدو هم گفته است که سدای وو-وو-زلا تمرکز تیم را کم میکند.
من نمیدانم بالاخره چه زمانی فیفا این وسیله آزاردهنده را ممنوع خواهد کرد، به همین خاطر و برای اینکه گوشهایم را دوست دارم و اصلا علاقه ندارم سردرد بگیرم، جستجویی کردم تا ببینم کسی چاره و راه حالی برای خلاص شدن از دست صدای وو-وو-زلا پیدا کرده است یا نه.
راه حل نخست: به تنظیمات تلویزیون خود بروید و از اکولایزر، صدای ۳۰۰ هرتز را پیدا کنید و شدتش را پیین بیاورید. با این کار، شما فقط اندکی از شدت صدای وو-وو-زلا را کم میکنید.
راه حل بعدی خرید فیلتر مخصوص وو-وو-زلا است. این وسیله ۲٫۹۵ دلاری، با ایجاد صدایی با همان دامنه وو-وو-زلا، اما با فاز مخالف، صدای این ساز ناکوک را حذف میکند.
یک آقای آلمانی هم در اینجا توضیحاتی در مورد یک شیوه دیگر داده است، اما من با استفاده از مترجم گوگل نتوانستم چیزی از این راهنما سردربیاورم!
اما کار بسیار سادهتر این است که که یک قطعه MP3 مخصوص حذف صدای وو-وو-زلا دانلود کنید و حین پخش مسابقه فوتبال با یک وسیله مثلا پیسی، لپتاپ، گوشی موبایل یا پخشکننده MP3، که در نزدیکی تلویزیون شماست، این قطعه را پخش کنید. توجه کنید که شدت صدای این MP3 را باید به اندازه صدای تلویزیون بالا ببرید.
خودم در حال دنلود این فایل ۸۲ مگی هستم، تا فردا شب تستش کنم، ببینم واقعا از شدت مشکل کم میکند یا نه. شما هم وقتی تست کردید، برایم کامنت بگذارید، بنویسید، توانستید مشکل را حل کنید یا نه!
راه حل بعدی این است که از صدا و سیما بخواهیم فیلتر صوتی مخصوص را تهیه کند و صدای استادیوم را بعد از پردازش با این فیلتر برایمان پخش کند و یا اصلا به سبک و سیاق سابق، یک قطعه صوتی نامربوط را به جای صدای اصلی استادیوم برایمان بگذارد!
با جستجویی در اینترنت مشخص میشود که خیلیها شاکی شدهاند، طوری که در فیس بوک یک جمعیت ۸۰ هزار نفری خواستار ممنوع شدن وو-وو-زلا شدهاند. آنها شاکی هستند که این صدای آزاردهنده باعث میشود که صدای تشویق تماشاگران و هیجانشان را موقع صحنههای حساس یا لحظات به ثمر رسیدن گل نشنوند و به جای آن یک صدای یکنواخت را تحمل کنند.
شبکههای تلویزیونی میگویند که وو-وو-زلا صدای گزارشگرهای حاضر در محل بازیها را محو میکند. لیونل مسی -ستاره تیم آرژانتین- معتقد است که این صدا باعث میشود که بازیکنان تیمها نتوانند به راحتی با هم ارتباط صوتی برقرار کنند و کریستیانو رونالدو هم گفته است که سدای وو-وو-زلا تمرکز تیم را کم میکند.
من نمیدانم بالاخره چه زمانی فیفا این وسیله آزاردهنده را ممنوع خواهد کرد، به همین خاطر و برای اینکه گوشهایم را دوست دارم و اصلا علاقه ندارم سردرد بگیرم، جستجویی کردم تا ببینم کسی چاره و راه حالی برای خلاص شدن از دست صدای وو-وو-زلا پیدا کرده است یا نه.
راه حل نخست: به تنظیمات تلویزیون خود بروید و از اکولایزر، صدای ۳۰۰ هرتز را پیدا کنید و شدتش را پیین بیاورید. با این کار، شما فقط اندکی از شدت صدای وو-وو-زلا را کم میکنید.
راه حل بعدی خرید فیلتر مخصوص وو-وو-زلا است. این وسیله ۲٫۹۵ دلاری، با ایجاد صدایی با همان دامنه وو-وو-زلا، اما با فاز مخالف، صدای این ساز ناکوک را حذف میکند.
یک آقای آلمانی هم در اینجا توضیحاتی در مورد یک شیوه دیگر داده است، اما من با استفاده از مترجم گوگل نتوانستم چیزی از این راهنما سردربیاورم!
اما کار بسیار سادهتر این است که که یک قطعه MP3 مخصوص حذف صدای وو-وو-زلا دانلود کنید و حین پخش مسابقه فوتبال با یک وسیله مثلا پیسی، لپتاپ، گوشی موبایل یا پخشکننده MP3، که در نزدیکی تلویزیون شماست، این قطعه را پخش کنید. توجه کنید که شدت صدای این MP3 را باید به اندازه صدای تلویزیون بالا ببرید.
خودم در حال دنلود این فایل ۸۲ مگی هستم، تا فردا شب تستش کنم، ببینم واقعا از شدت مشکل کم میکند یا نه. شما هم وقتی تست کردید، برایم کامنت بگذارید، بنویسید، توانستید مشکل را حل کنید یا نه!
راه حل بعدی این است که از صدا و سیما بخواهیم فیلتر صوتی مخصوص را تهیه کند و صدای استادیوم را بعد از پردازش با این فیلتر برایمان پخش کند و یا اصلا به سبک و سیاق سابق، یک قطعه صوتی نامربوط را به جای صدای اصلی استادیوم برایمان بگذارد!
چگونه لبخند واقعی را از لبخند تصنعی تشخیص بدهیم؟!
بعد از خواندن این پست خواهید توانست، لبخند کاذب را از واقعی تمیز دهید!
همان طور که قبلا هم در پستهایی نوشته بودم، در دانش پزشکی بارها با نام بیماریها، سندرمها، ابزارها، تکنیکهای تشخیصی و درمانی و یا نشانههایی مواجه میشویم که به نام پزشک کشفکننده یا ابداعکننده خوانده میشوند. کنجکاوی در مورد زندگی و خدمات هر یک از این پزشکان میتواند برای هر کسی جالب باشد.
اگر یک پزشک یا دانشجوی پزشکی پزشکی باشید، حتما نام دیستروفی عضلانی دوشن یا فلج ارب دوشن به گوشتان خورده است، اما به احتمال زیاد هرگز به این فکر نیفتادهاید که اطلاعاتی در مورد دکتر دوشن پیدا کنید!
گیلام بنجامین آماند دوشن Duchenne، در سال ۱۸۰۶ به دنیا آمد. او یک عصبشناس فرانسوی بود که بیشتر به خاطر پژوهشهایش روی الکتروفیزیولوژی اعصاب مشهور است. دوشن نقش زیادی در پیشرفت دانش نورولوژی داشت، او با تحقیقاتش شناخت ما را درباره هدایت عصبی و همچنین اثرات آسیب سیستم عصبی عضلانی دگرگون کرد، او بود که برای نخستین بار بیوپسی از عضلات را باب کرد.
تأثیر او روی دانش نورولوژی تا به آنجا بود که ژان مارتین شارکو که از او به عنوان پدر نورولوژی مدرن یاد میشود، خود را مدیون دوشن و ابتکارهایش از جمله بیوپسی از عضلات میدانست.
خانواده دوشن، حرفه ماهیگیری داشتند، اما او با طی کردن دوره تحصیلی موفق، موفق شد در ۲۱ سالگی، وارد دانشکده پزشکی شود. در سال ۱۸۳۱، دوشن بعد از ارائه تزی در مورد سوختگی فارغالتحصیل شد. در همان سال ازدواج کرد، اما دو سال بعد همسرش به خاطر تب زایمانی درگذشت. مادرزنش او را مسئول غیرمستقیم مرگ دخترش دانست و شایع کرد که اگر دوشن اجازه میداد در هنگام زایمان دخترش مراقبش باشد، چنین سرنوشتی برای دخترش رخ نمیداد. به همین خاطر مادر زن دوشن، تنها پسر دوشن را از او جدا کرد و دوشن تنها در انتهای زندگی تواست دوباره پسرش را ببیند.
در سال ۱۸۳۵، دوشن روی الکتروپانکچر کار کرد، در این شیوه ابداعی، الکترودهای باریکی زیر پوست کار گذاشته میشد و بعد عضلات با جریان الکتریکی، تحریک میشدند.
دوشن در سال ۱۸۴۲ بعد از تجربه کردن یک ازدواج ناموفق دیگر، برای ادامه تحقیقاتش به پاریس برگشت. او توانست در این سال شیوه غیرتهاجمی تحریک الکتریکی عضلات با استفاده از الکترودهای پوستی را ابداع کند.
دوشن از عکاسی برای ثبت حرکات عضلات استفاده میکرد، اما او همواره از کمبودهای عکاسی برای نشان دادن حرکت عضلات مینالید، آخر در آن دوره خبری از فیلمبرداریای در کار نبود!
یکی از تحقیقات برجسته دوشن روی سیماشناسی یا Physiognomy که در قرن نوزدهم مبحث بسیار مهمی به شمار میفت. دوشن میخواست تعیین کند که چگونه عضلات صورت باعث نمایش و ابراز احساسات آدمی میشوند.
نحوه تحریک عضلات صورت توسط او بسیار جالب بود، عکسهایی عجیب و غریبی که از تحقیقات او در کتابی منتشر شد، سرو صدای بسیاری به پا کرد و او را مشهور کرد.
به علاوه او کارهای درخشان دیگری در مورد بیماری فلج اطفال حاد، فلج بولبار پیشرونده، مسمومیت با سرب، دیستروفی عضلانی و آتاکسی انجام داد.
دوشن در سال ۱۸۷۵ به خاطر خونریزی بیش از حد درگذشت.
اما دوشن در حین تحقیقاتش تصادفا نکته جالبی را کشف کرد: لبخند اصیل و واقعی با لبخند تصنعی تفاوت دارد!
لبخد دوشننخستین بار دوشن بود که متوجه تفاوت ظاهری لبخند واقعی و اصیل با لبخند تصنعی شد. او لبخند اصیل و واقعی را به نام خودش، لبخند دوشن نامید!
چند بار در روز لبخند میزنید؟ از میان این لبخندها، چند بار واقعا و به صورت غیرارادی لبخند میزنید؟ انسانها علاوه بر مواقعی که شاد هستند، در هنگامی که سعی میکنند مؤدب باشند مثلا وقتی به کسی معرفی میشوند و میخواهند به کسی خوشامدگویی کنند، یا وقتی سعی در پنهان کردن رنجش از کسی دارند، لبخند میزنند.
آیا تا به حال کنجکاو نشدهاید که بفهمید وقتی ستارههای مشهور یا سیاستمداران لبخند میزنند، لبخندشان واقعی است یا دروغین؟!
در واقع زیستشناسان و نورلوژیستها و و روانپزشکان زیادی با صرف ساعتها زیادی وقت و با مطالعه کسانی که دچار آسیب مغزی شده بودند، مثلا سکته کرده بودند، توانستند به تدریج متوجه مکانیسم ابراز احساسات با میمیکهای عضلات صورت بشوند.
قسمتهای مختلفی از مغز مسئول ایجاد لبخند واقعی و دروغین هستند. قشر حرکتی مغز مسئول کنترل کردن حرکات عضلات ارادی صورت است و لبخند تصنعی را باعث میشود، در حالی که لبخند واقعی از قشر cingulate منشأ میگیرد.
عضلاتی که مسئول بالا بردن گوشه دهان هستند، عضلات زیگوماتیک خوانده میشوند. این عضلات هم در لبخند واقعی و هم لبخند دروغین فعال هستند. ولی در جریان لبخند واقعی عضلات دیگر هم منقبض میشوند، این عضلات اوربیکولاریس اوکولی و پارس اوربیتالیس هستند، آنها گونه را بالا میبرند و پوست اطراف چشمها را چین میاندازند.
یکی از بهترین راه های تشخیص لبخند واقعی از دروغین، نگاه کردن به انتهای خارجی ابروهاست، وقتی کسی لبخند واقعی میزند، این قسمت کمی پایین میرود و پوست خارج چشم چین میافتد. همچنین در جریان لبخند واقعی، چین پوستی بین ابرو و پلک به سمت پایین حرکت میکند.
به علاوه لبخند کاذب نسبت به لبخند واقعی، کمتر حالت متقارن دارد، لبخند واقعی میتواند بیشتر از پنج ثانیه طول بکشد، در صورتی که لبخند کاذب میتواند بیشتر استمرار پیدا کند.
گرچه لبخند کاذب، میتواند خیلی متقاعدکننده باشد و حتی افرادی با منقبض کردن پلکها و فشردن آنها به هم تظاهر به یک احساس واقعی کنند، ولی با تمرین، میتوان در تشخیص لبخند واقعی (دوشن) از لبخند تصنعی ماهر شد.
لبخندهایی که حاکی از شادی واقعی باشند، سطحی نیستند. به همین خاطر است که حتی در فرهنگهای مختلف، لبخند به یک صورت، در چهره نمایان میشود و حتی افراد نابینا هم وقتی شاد هستند به صورت غیر ارادی لبخند میزنند.
شناسایی لبخند واقعی از کاذب میتواند به شما کمک کند که دریابید آیا دوستان و نزدیکان شما واقعا تمایل به همکاری و همدلی با شما دارند یا نه. البته اول باید مطمئن شوید که در این کار خبره شدهاید! شما میتوانید با این صفحه و با دیدن ۲۰ لبخند مختلف، قدرت تشخیص خود را به بوته آزمایش بگذارید!
- راستی سریال Lie to me را دیدهاید؟ در این سریال شبکه فاکس، تیم راث نقش دکتر کارل لایتمن را بازی میکند، او همکارانش با استفاده از دانش زبان بدن و با تکیه بر تغییرات ریز و ناچیزی که در چهره حین دروغ گفتن پدیدار میشود، به مقامات قانونی خدمات مشاورهای میدهند. دو سه قسمت، بیشتر از این سریال ندیدهام. فکر کنم بد نباشد، شما هم این سریال را ببیند.
همان طور که قبلا هم در پستهایی نوشته بودم، در دانش پزشکی بارها با نام بیماریها، سندرمها، ابزارها، تکنیکهای تشخیصی و درمانی و یا نشانههایی مواجه میشویم که به نام پزشک کشفکننده یا ابداعکننده خوانده میشوند. کنجکاوی در مورد زندگی و خدمات هر یک از این پزشکان میتواند برای هر کسی جالب باشد.
اگر یک پزشک یا دانشجوی پزشکی پزشکی باشید، حتما نام دیستروفی عضلانی دوشن یا فلج ارب دوشن به گوشتان خورده است، اما به احتمال زیاد هرگز به این فکر نیفتادهاید که اطلاعاتی در مورد دکتر دوشن پیدا کنید!
گیلام بنجامین آماند دوشن Duchenne، در سال ۱۸۰۶ به دنیا آمد. او یک عصبشناس فرانسوی بود که بیشتر به خاطر پژوهشهایش روی الکتروفیزیولوژی اعصاب مشهور است. دوشن نقش زیادی در پیشرفت دانش نورولوژی داشت، او با تحقیقاتش شناخت ما را درباره هدایت عصبی و همچنین اثرات آسیب سیستم عصبی عضلانی دگرگون کرد، او بود که برای نخستین بار بیوپسی از عضلات را باب کرد.
تأثیر او روی دانش نورولوژی تا به آنجا بود که ژان مارتین شارکو که از او به عنوان پدر نورولوژی مدرن یاد میشود، خود را مدیون دوشن و ابتکارهایش از جمله بیوپسی از عضلات میدانست.
خانواده دوشن، حرفه ماهیگیری داشتند، اما او با طی کردن دوره تحصیلی موفق، موفق شد در ۲۱ سالگی، وارد دانشکده پزشکی شود. در سال ۱۸۳۱، دوشن بعد از ارائه تزی در مورد سوختگی فارغالتحصیل شد. در همان سال ازدواج کرد، اما دو سال بعد همسرش به خاطر تب زایمانی درگذشت. مادرزنش او را مسئول غیرمستقیم مرگ دخترش دانست و شایع کرد که اگر دوشن اجازه میداد در هنگام زایمان دخترش مراقبش باشد، چنین سرنوشتی برای دخترش رخ نمیداد. به همین خاطر مادر زن دوشن، تنها پسر دوشن را از او جدا کرد و دوشن تنها در انتهای زندگی تواست دوباره پسرش را ببیند.
در سال ۱۸۳۵، دوشن روی الکتروپانکچر کار کرد، در این شیوه ابداعی، الکترودهای باریکی زیر پوست کار گذاشته میشد و بعد عضلات با جریان الکتریکی، تحریک میشدند.
دوشن در سال ۱۸۴۲ بعد از تجربه کردن یک ازدواج ناموفق دیگر، برای ادامه تحقیقاتش به پاریس برگشت. او توانست در این سال شیوه غیرتهاجمی تحریک الکتریکی عضلات با استفاده از الکترودهای پوستی را ابداع کند.
دوشن از عکاسی برای ثبت حرکات عضلات استفاده میکرد، اما او همواره از کمبودهای عکاسی برای نشان دادن حرکت عضلات مینالید، آخر در آن دوره خبری از فیلمبرداریای در کار نبود!
یکی از تحقیقات برجسته دوشن روی سیماشناسی یا Physiognomy که در قرن نوزدهم مبحث بسیار مهمی به شمار میفت. دوشن میخواست تعیین کند که چگونه عضلات صورت باعث نمایش و ابراز احساسات آدمی میشوند.
نحوه تحریک عضلات صورت توسط او بسیار جالب بود، عکسهایی عجیب و غریبی که از تحقیقات او در کتابی منتشر شد، سرو صدای بسیاری به پا کرد و او را مشهور کرد.
به علاوه او کارهای درخشان دیگری در مورد بیماری فلج اطفال حاد، فلج بولبار پیشرونده، مسمومیت با سرب، دیستروفی عضلانی و آتاکسی انجام داد.
دوشن در سال ۱۸۷۵ به خاطر خونریزی بیش از حد درگذشت.
اما دوشن در حین تحقیقاتش تصادفا نکته جالبی را کشف کرد: لبخند اصیل و واقعی با لبخند تصنعی تفاوت دارد!
لبخد دوشننخستین بار دوشن بود که متوجه تفاوت ظاهری لبخند واقعی و اصیل با لبخند تصنعی شد. او لبخند اصیل و واقعی را به نام خودش، لبخند دوشن نامید!
چند بار در روز لبخند میزنید؟ از میان این لبخندها، چند بار واقعا و به صورت غیرارادی لبخند میزنید؟ انسانها علاوه بر مواقعی که شاد هستند، در هنگامی که سعی میکنند مؤدب باشند مثلا وقتی به کسی معرفی میشوند و میخواهند به کسی خوشامدگویی کنند، یا وقتی سعی در پنهان کردن رنجش از کسی دارند، لبخند میزنند.
آیا تا به حال کنجکاو نشدهاید که بفهمید وقتی ستارههای مشهور یا سیاستمداران لبخند میزنند، لبخندشان واقعی است یا دروغین؟!
در واقع زیستشناسان و نورلوژیستها و و روانپزشکان زیادی با صرف ساعتها زیادی وقت و با مطالعه کسانی که دچار آسیب مغزی شده بودند، مثلا سکته کرده بودند، توانستند به تدریج متوجه مکانیسم ابراز احساسات با میمیکهای عضلات صورت بشوند.
قسمتهای مختلفی از مغز مسئول ایجاد لبخند واقعی و دروغین هستند. قشر حرکتی مغز مسئول کنترل کردن حرکات عضلات ارادی صورت است و لبخند تصنعی را باعث میشود، در حالی که لبخند واقعی از قشر cingulate منشأ میگیرد.
عضلاتی که مسئول بالا بردن گوشه دهان هستند، عضلات زیگوماتیک خوانده میشوند. این عضلات هم در لبخند واقعی و هم لبخند دروغین فعال هستند. ولی در جریان لبخند واقعی عضلات دیگر هم منقبض میشوند، این عضلات اوربیکولاریس اوکولی و پارس اوربیتالیس هستند، آنها گونه را بالا میبرند و پوست اطراف چشمها را چین میاندازند.
یکی از بهترین راه های تشخیص لبخند واقعی از دروغین، نگاه کردن به انتهای خارجی ابروهاست، وقتی کسی لبخند واقعی میزند، این قسمت کمی پایین میرود و پوست خارج چشم چین میافتد. همچنین در جریان لبخند واقعی، چین پوستی بین ابرو و پلک به سمت پایین حرکت میکند.
به علاوه لبخند کاذب نسبت به لبخند واقعی، کمتر حالت متقارن دارد، لبخند واقعی میتواند بیشتر از پنج ثانیه طول بکشد، در صورتی که لبخند کاذب میتواند بیشتر استمرار پیدا کند.
گرچه لبخند کاذب، میتواند خیلی متقاعدکننده باشد و حتی افرادی با منقبض کردن پلکها و فشردن آنها به هم تظاهر به یک احساس واقعی کنند، ولی با تمرین، میتوان در تشخیص لبخند واقعی (دوشن) از لبخند تصنعی ماهر شد.
لبخندهایی که حاکی از شادی واقعی باشند، سطحی نیستند. به همین خاطر است که حتی در فرهنگهای مختلف، لبخند به یک صورت، در چهره نمایان میشود و حتی افراد نابینا هم وقتی شاد هستند به صورت غیر ارادی لبخند میزنند.
شناسایی لبخند واقعی از کاذب میتواند به شما کمک کند که دریابید آیا دوستان و نزدیکان شما واقعا تمایل به همکاری و همدلی با شما دارند یا نه. البته اول باید مطمئن شوید که در این کار خبره شدهاید! شما میتوانید با این صفحه و با دیدن ۲۰ لبخند مختلف، قدرت تشخیص خود را به بوته آزمایش بگذارید!
- راستی سریال Lie to me را دیدهاید؟ در این سریال شبکه فاکس، تیم راث نقش دکتر کارل لایتمن را بازی میکند، او همکارانش با استفاده از دانش زبان بدن و با تکیه بر تغییرات ریز و ناچیزی که در چهره حین دروغ گفتن پدیدار میشود، به مقامات قانونی خدمات مشاورهای میدهند. دو سه قسمت، بیشتر از این سریال ندیدهام. فکر کنم بد نباشد، شما هم این سریال را ببیند.
اشتراک در:
پستها (Atom)