۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

 من غروب غم انگيز خورشيد را زماني دوست دارم که بدانم فردايش تو را ميبينم . . .

........تکرار............
کاسب کهنه کار من ! باز بساط می کنی؟.:..:. جنس دلت به شهر ما،خوب فروش می کند،عشق حراج می کنی؟.:..:. قلب اجاره می دهی؟ نرخ خریدنت مرا ،خانه به دوش می کند... "
کاسب کهنه کار من ! باز بساط می کنی؟.:..:. جنس دلت به شهر ما،خوب فروش می کند،عشق حراج می کنی؟.:..:. قلب اجاره می دهی؟ نرخ خریدنت مرا ،خانه به دوش می کند... "
چرا غمگيني ؟ : عاشق شدم

آيا عشق شيرين است ؟ : بله شيرين تر از زندگي

چرا تنهايي ؟ : ويژگي عاشق هاست

لذت تنهايي چيست ؟ : فکر به او و خاطرات او

چرا مي روي ؟ : براي اينکه او رفت

دلت کجاست ؟ : پيش او

قلبت کجاست ؟ : او برده

پس حتما بي رحم بوده نه ؟ : نه اصلا

چرا ؟ : چون باز هم او را ميپرستم . .

چرا موفق نیستم؟

هشدار: اگر می‌خواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچ‌وقت خودتان را درگیر 7 عادت آدم‌های ناموفق نکنید. کدام 7 عادت؟! با صفحه «موفقیت» این هفته، همراه شوید....
 
 
 

عادت اول: آنها منفی فکر می‌کنند، منفی حرف می‌زنند و منفی عمل می‌کنند!


آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را می‌بینند. همیشه شکایت می‌کنند که آفتاب خیلی داغ است، باران گل‌های باغچه‌شان را خراب کرده، باد موهای‌شان را به هم ریخته و ... خلاصه، فکر می‌کنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را می‌بینند و هیچ‌وقت راه‌حل را نمی‌بینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آن‌چنان بزرگ می‌کنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی می‌شود. آنها شکست را عاقبت هر کاری می‌دانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یک دفعه نازل می‌شود. هیچ‌وقت به جلو حرکت نمی‌کنند و در زندگی‌شان تغییر زیادی نمی‌دهند، چرا که همیشه می‌ترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
 



عادت دوم: آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل می‌کنند!


آنها براساس تصمیم‌های غریزی، آنی و تکانه‌ای عمل می‌کنند! مثلا اگر چیزی را ببینند که خوش‌شان بیاید و چشم‌شان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظه‌ای درنگ آن را می‌خرند. حتی خیلی چیزهای به درد نخور و بی‌ربط با زندگی‌شان. بعد یک چیز بهتر را می‌بینند و شروع می‌کنند به ناله و نفرین و چانه زدن برای دست آوردن آن. اگر به دست‌اش بیاورند زود از یادش می‌برند و اگر به دست‌اش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن می‌‌کنند. اکثر وقت‌ها درباره‌ آینده فکر نمی‌کنند و با این حال فکر می‌‌کنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتا از زندگی زناشویی‌شان لذت نمی‌برند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخم‌مر‌غ‌دزدی و چه شترمرغ دزدی- می‌زنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصورات‌شان، مطلوب می‌بینند.
 



عادت سوم:خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف می‌زنند!


انگار می‌خواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام توی بحث‌هایی درباره قهرمانان زندگی‌شان و گروه‌ها و دسته‌هایی که دوست دارند، می‌اندازند و در این راه از دروغ گفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرف‌هایی که می‌زنند با توجه و استقبال دیگران روبه‌رو نمی‌شود. وقتی کسی به آنها نصیحتی می‌کند، گوش‌های‌شان را می‌بندند و چیزی نمی‌شنوند، چرا که آن‌قدر مغرورند که نمی‌خواهند اشتباه‌شان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیه‌های دیگران را رد می‌کنند چون احساس می‌کنند اگر به حرف دیگران گوش بدهند، رتبه و منزلت‌شان پایین می‌آید.
 



عادت چهارم: آنها راحت تسلیم می‌شوند


آدم‌های موفق از ناموفق‌ها و شکست‌خورده‌ها به عنوان پله‌هایی برای بالا رفتن استفاده می‌کنند. اما جواب اینکه چگونه این افراد را شناسایی می‌کنند و پل موفقیت‌شان را از ناکامی آنها می‌سازند این است که ناموفق‌ها اکثرا در کاری که انجام می‌دهند یا صلاحیت ندارند یا استعداد و چه نشانه‌ای واضح‌تر از نشان آدمی که چیزی در آستین برای رد کردن ندارد؟!

آدم‌های ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان می‌دهند اما چیزی نمی‌گذرد که همه شور و شوق‌شان را از دست می‌‌دهند. مخصوصا وقتی با اشتباهی از خودشان روبه‌رو می‌شوند. به محض این اتفاق، کارشان را ترک می‌کنند و دنبال کار دیگری می‌گردند. البته اتفاقی نمی‌افتد؛ چون باز همان داستان و همان نتیجه تکرار می‌شود. آدم‌های ناموفق پافشاری خاصی در دنبال کردن رویاها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، ندارند.
 



عادت پنجم: آنها حسودند و سعی می‌کنند دیگران را پایین‌تر از خودشان نگه دارند


آنها حسودند! خودشان را در موفقیت‌های دیگران سهیم می‌بینند و دیگران را سهیم در شکست‌های‌شان و به جای اینکه کار و تلاش‌شان را بیشتر کنند شروع می‌کنند به شایعه‌سازی و زیر‌آب‌زنی دیگران و با این کار سعی می‌کنند دیگران را از معرکه به در کنند و جای آنها را بگیرند. هر چند گاهی آنها در این کار موفق به نظر می‌رسند اما چیزی که کاملا واضح است ناموفق بودن آنها است و احساس غرور کاذب‌شان! آنها حتی اگر در زمینه‌ای خوب باشند و صاحب استعداد و توانایی، به شما هیچ کمکی نمی‌کنند.
 



عادت ششم: آنها وقت‌شان را زیاد هدر می‌دهند


آنها نمی‌دانند فردا چه کاری باید انجام بدهند و گاهی فقط می‌خورند و مهمانی می‌روند و می‌گردند و تلویزیون نگاه می‌کنند و از آن بدتر، خیلی از آنها هیچ کاری نمی‌کنند و هیچ فکری هم برای آینده در سرشان ندارند. این شاید برای مدت‌زمان کوتاهی آزاردهنده نباشد و حتی یکی از روش‌های آرامش‌بخش (ریلکسیشن) به حساب بیاید اما اگر می‌خواهیم موفق باشیم، باید زمان‌مان را مدیریت کنیم و به نحو مطلوبی بین کار و سرگرمی‌های خودمان تعادل ایجاد کنیم.
 



عادت هفتم: آنها راحت‌ترین و بی‌دردسرترین راه را انتخاب می‌کنند


اگر دو راه برای انتخاب کردن وجود داشته باشد، آدم‌های ناموفق راهی را انتخاب می‌کنند که راحت‌تر است؛ حتی اگر این راه منفعت کمتری داشته باشد. آنها نمی‌خواهند به هیچ عنوان به خودشان کمی زحمت بدهند؛ در حالی که یک زندگی خوب می‌خواهند. نکته‌ای که این آدم‌ها نمی‌دانند این است که هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! و هیچ چیزی بدون تلاش به دست نمی‌آید (البته در 99 درصد موارد) و اگر همین آدم‌ها کمی، فقط کمی، برای خودشان و در راه خودشان فداکاری کنند زندگی‌شان خیلی‌بهتر می‌شود. در مقابل، زندگی خوب آدم‌های موفق بنا می‌شود بر استمرار و خطا! آنها ثابت‌قدم هستند و در راه رسیدن به هدف‌های‌شان تسلیم نمی‌شوند. آنها خطا می‌کنند اما آنها را تکرار نمی‌کنند و از میان خطاهای‌شان، نکته‌های مثبت را بیرون می‌آورند

بانو سیمین بهبهانی

بانو سیمین بهبهانی با الهام از اين بيت حافظ كه مى گويد، «آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند/ آيا بود كه گوشه چشمى به ما كنند»؛ اين شعر را با يادآورى آن غزل حافظ ساخته اند


تمام دلم دوست داردت/ تمام تنم خواستار تو است 
بيا و به چشمم قدم گذار/ كه اين همه در انتظار تواست

چه خوب و چه خوبى چه نازنين/ تو خوبترينى، تو بهترين
كه بخت بلندى يار اوست/ كسى كه شبى در كنار تواست

به گوشه چشمى نگاه كن/ ببين كه به پايت فكنده ام 
مگر به نظر كمييا شود/ دلى كه چنين خواستار تواست

خموشى شبهاى سرد من/ چرا نشود پر زشور عشق
كه گرمى آن دستهاى گرم/ به سينه من يادگار تواست

زميوه ممنوع حيف و حيف/ كه ماند و به غفلت تباه شد
وگرنه تو را مى فريفتم/ كه سابقه اى در تبار تواست

چنين كه ملنگم، چنين كه مست/ كه برده حواس مرا ز دست
بدين همه جلدى و پابكى/ غلط نكنم كار كار تواست

به دار و ندارم نگاه كن/ كه هيچ به جز عاشقى نماند 
تمام وجودم همين دل است/ تمام دلم بى قرار تواست 



درود بر بزرگ بانوی غزل پارسی"سیمین بهبهانی"‬
یک دوست استریتی دارم .
پسر مهربون و ساده ای هست.
دیروز تو ماشینش بودم و یک سی دی بهش دادم  ازکارهای قدیمی  شهره.
وقتی داشتم ترانه ای که پخش می شد زمزمه می کردم.گفت:
چرا شما بیشتر از ما استریت ها ازصدای جنس مخالف خوشتون می یاد.
با اینکه گرایشی به انها ندارید
نتونستم جواب درستی بدم فقط اینو می دونم که هر چی هست از لحاظ حسی به هم نزدیکیم.
همین و بس.