عشق کلمه ايست که بار ها شنيده مي شود ولي شناخته نمي شود عشق صدايي است که هيچ گاه به گوش نمي رسد ولي گوش را کر مي کند عشق نغمه ي بلبلي است که تا سحر مي خواند ولي تمام نمي شود عشق رنگي است از هزاران رنگ اما بي رنگ است عشق نوايي است پر شکوه اما جلالي ندارد عشق شروعي است از تمام پايان ها اما بي پايان است عشق نسيمي است از بهار اما خزان از آن مي تراود عشق کوششي است از تمام وجود هستي اما بي نتيجه عشق کلمه ايست بي معني ولي هزاران معني دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر