۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

آزار و سوء استفاده : Abuse





هر گونه رفتاری که به منظور کنترل کردن یک انسان دیگر از شما سر زند و در این راه با ترساندن یا بی احترامی یا فحش دادن یا کتک زدن، دیگری را وادار به اطاعت از خود یا انجام کاری که تمایل ندارد ،بکنید به عنوان Abuse شناخته می شود و در این سرزمین غیر قانونی است.
در سال های اخیر با توجه به فشار قانون سوء استفاده ی جسمانی یا فیزیکی توسط والدین یا همسران ، خوشبختانه کاهش پیدا کرده است امّا سوء استفاده های احساسی از دیگران همچنان ادامه دارد. این فرم آزار دادن روانی اغلب با تهدید، بی محلی، فحش دادن، انتقاد و حتی گاه به صورت نمایش نا رضایتی انجام می شود. این فرم Abuse به مرور اعتماد به نفس و احترام به خویشتن را در دیگری از بین می برد، احساس اهمیت را از او می گیرد و به جائی می رسد که دیگر به دریافت ها و بینش های خود اعتماد نمی کند.
Abuse گاه در لباس راهنمائی و آموزش با تحقیر و بی ارزش کردن یا تهدید کردن و ترساندن صورت می گیرد. در نهایت گیرنده این امواج منفی از هر گونه احساس باور به خویشتن تهی می شود. ارزش های شخصی او رنگ می بازند و گویی نیروی مبارزه ، تصمیم گیری و سازند گی در او از میان می رود.این افراد از زخم هایی رنج می برند که متاسفانه سال ها پس از جوش خوردن زخم های جسمانی هنوز تازه و رنج آورند.
شایع ترین سوء استفاده های احساسی عبارتند از:
1 – فرم تهاجمی Aggression
این نوع سوء استفاده احساسی شامل نسبت دادن نام های توهین آمیز به دیگری است مثل فوفول ، سر به هوا ، بچه ننه ، هالو و از این قبیل . یا دیگری را به صفتی ناشایست متهم کردن، سرزنش کردن، تهدید کردن و فرمان صادر کردن و موارد مشابه. این رفتار ها اغلب مستقیم و مشخص هستند و در آن گوینده خود را بالاتر از شنونده قرار داده و با کم بها کردن دیگری تساوی و خود کفایی رابطه دو انسان بالغ را از میان می برند.
در این فرم ارتباط اغلب الگوی ارتباطی والد خشمگین با کودک گناهکار را کاملا می توان ملاحظه کرد.
در فرم تهاجمی غیر مستقیم اغلب Abuse کننده تحت عنوان اظهار علاقه و کمک به فرد مورد تهاجم Abuse شونده عمل می کند. در این جا تحت عنوان های کمک، انتقاد، دلسوزی، نصیحت، یا مشکل گشایی پیام" من می دانم" و " تو نمی فهمی" را مکرراً به شنونده تحمیل می کنند و نهایتاً ارتباط نا مساوی، بی تعادل و تحقیر کننده ای را سبب می شوند.
نا گفته نماند که در این فرم اغلب شخص Abuse کننده قصد کمک هم دارد و گاه حتی متوجه پیام تحقیر آمیز خود نیست. اما در موارد شایع دیگری شخص Abuse کننده برای ارضاء نیاز خود بزرگ بینی ، دیگری را تحقیر و تحمیق می کند. لذا ما معتقدیم که بطور کلی پیام " من همه چیز را می دانم " رابطه ی ارباب و رعیت ، دانا به نادان را پیشنهاد می کند و شخص گیرنده احساس حقارت خواهد کرد .
2 – حاشا : Denying
حاشا کردن کاری که ما انجام داده ایم ، حرفی که زده ایم یا تعهدی که پذیرفته ایم به نوعی Abuse به حساب می آید. حال به بینید ما پدر و مادرها چقدر به بچه هایمان وعده های سرخرمن می دهیم و بعد انکار می کنیم. به بینید چقدر مردم قسم می خورند که کاری را نکرده اند یا حرفی را نزده اند یا وعده ای را نداده اند . این که افراد عدم انجام وظیفه خود را با قسم خوردن قانونی جلوه دهند در گذشته و چه بسا امروز شایع بوده و هست . به خاطر دارم که در جواب کسی که سوگند یاد می کرد می گفتند " گفتی باور کردم، اصرار کردی شک بردم ، قسم خوردی مطمئن شدم که دروغ می گویی" و این نشانگر آگاهی از چنین سوء استفاده ای بوده است.
کتمان کردن یا پرده پوشی :
Refusing to listen ، در این فرم شخص گوش نمی کند ، پاسخ می دهد. به قول معروف "بی محلی " می کند. قهر کردن نوع دیگری از این فرم Abuse است که در زبان انگلیسی آن را Silent treatment می خوانند.
Countering عبارت است از نادیده گرفتن یا باطل دانستن احساس، دریافت، اعتقاد یا نظریه شخص مقابل چنانچه با احساس، دریافت، اعتقادیا نظریه خود آن ها متفاوت باشد.
در واقع این افراد دیگری را به رسمیت نمی شناسند .این مشکل بزرگی در جامعه ما است که اغلب بین والدین از یکسو و فرزندان بزرگ شده و به ثمر رسیده از سوی دیگر اتفاق می افتد. در جامعه ی ما آقا یا خانم 28 ساله ی وکیل یا دکتر اجازه انتخاب همسر خود را ندارد. چرا چون والدین عمیقاً باور دارد که آنها می فهمند و این آقا یا خانم 28 ساله نمی فهمد. بدون توجه به اینکه گروه زیادی از مردم به این آقا یا خانم وکیل یا دکتر نه تنها احترام می گذارند بلکه نظریات و عقاید او را می پذیرند.
این فرم Abuse که نادیده گرفتن و باطل دانستن است در فرهنگ ما دیگری را آدم حساب نکردن نام گرفته است.
3 – بی اهمیت دانستن  Minimizing  :
این فرم Abuse فرم ملایم تری از حاشا کردن است به این صورت ک شما اصل واقعه را حاشا نمی کنید ولی واکنش شخص آزرده شده را زیر سوال می آورید. " ای بابا حالا اونم یه حرفی زده تو چرا اینقدر بزرگش می کنی؟ " "تو چقدر حساسی؟" " آدم باید گذشت داشته باشه." " یه کاهی را کوهی نکن."
در این روند شخص آزرده بدهکار خواهد شد و ارتباط سالم از میان می رود. این نوع برخورد به وسیله والدین با کودکان سبب می شود که اطفال به احساس های خود شک می کنند ، از احساس های خود شرمنده می شوند و اعتماد به نفس در آنها آسیب می بیند.

چگونه این ارتباط های ناسالم شکل می گیرند:
هیچ کس تصمیم نمی گیرد که من از امروز می خواهم رابطه خودم را با فرزندانم یا همسرم یا با پدر و مادرم به یک رابطه ناسالم تبدیل کنم . اما آنها که پدر و مادر ناسالم داشته اند و از والدین خود فحش و ناسزا شنیده اند و کتک خورده اند به ناگاه خود را در شرایط مشابهی می بینند. چرا بشر بنده ی عادات خویشتن است ؟ چون انجام آنچه مکرراً در ضمیر ما به عنوان یک روند قابل قبول پذیرفته شده ، آسان تر است از راهی که ما برای اولین بار می خواهیم بیاموزیم. به عبارت دیگر وقتی والدین مکرراً تجربه ما را برای ما معنی می کنند ، به جای این که از ما بپرسند که این تجربه ، برای ما چه معنایی دارد. احساس های ما را قضاوت می کنند ، به جای اینکه آنها را بپذیرند . رفتارهای ما را زیر سوال می گذارند ، به جای اینکه بگذارند ما خود پسامد آنها را تجربه کنیم. طبعاً ما هم عین همین برخورد ها را با فرزندانمان به راحتی و بطور اتوماتیک انجام خواهیم داد.
از نظر روان شناسی اعتقاد بر این است که افرادی که مورد Abuse قرار گرفته اند شایعاً با احساس های رنجید گی ، ناتوانی، ترس و خشم در جدال هستند و تعجب در این است که آنهایی که Abuse کننده هستند نیز از همین احساس های ناگوار رنج می برند.
به نظر می رسد که Abuse کردن دیگران خود وسیله ای است برای مبارزه با احساس های ناتوانی،ترس، خشم و آزرده گی در درون خود ما.
در ارتباط زن و مرد Abuse ها اغلب به طرف افراد ناتوان و آسیب پذیری جلب می شوند که برای احساس ها ، دریافت ها، و نقطه نظرهای خود احترامی قائل نیستند.

تغییر :
اولین قدم در راه تغییر، بررسی روند رفتاری و ارتباطی شما با افراد خانواده ، فرزندان ، والدین و دوستان نزدیک است. شما ممکن است در برخی از موارد Abuse کننده باشید و در رابطه با برخی دیگر Abuse گیرنده باشید. مثلاً شما ممکن است در رابطه رمانتیک خود مورد Abuse قرار بگیرید و اجازه بدهید که او شما را کنترل کند.اما در رابطه با دوستانتان نقش Abuse گر را بازی کنید.
دانش شما از گذشته و آگاهی شما از داد و ستد های رفتاری با دیگران می تواند به شما کمک کند که از خلق دوباره گذشته جلوگیری کنید.

آیا شما خود را Abuse می کنید ؟
اعتقاد بر این است که ما افرادی را وارد زندگی خود می کنیم که با ما آنگونه رفتار کنند که ما می خواهیم با ما رفتار شود. اگر ما در دل از خود ناراضی هستیم و نفرت داریم طبعاً کسی را انتخاب می کنیم که چنین احساس هایی را به ما منتقل کند. اگر ما حاضریم احساس های منفی دیگران را نسبت به خود تحمل کنیم یا به دیگران با احساس های منفی برخورد می کنیم احتمال این که با خودمان هم همین گونه رفتار ها را داشته باشیم بسیار زیاد است.
اگر شما Abuse کننده یا Abuse شونده هستید از خود بپرسید من با خودم چگونه رفتار می کنم؟ چه جور حرف ها و جملاتی را با خودتان تکرار می کنید؟ آیا به خود می گویید " من آدم احمقی هستم " " هیچ کاری رو درست انجام نمی دهم " و ... !
آموزش اینکه به خودمان عشق بورزیم و از خودمان مراقبت کنیم سبب افزایش اعتماد به نفس ما خواهد بود و شانس اینکه زندگی سالم و رابطه صمیمانه و با محبتی با همسرمان داشته باشیم را می افزاید.

حقوق اساسی در یک رابطه :
اگر شما در یک رابطه عاطفی مورد سوء استفاده احساسی قرار می گیرید (Emotional abuse) ، ممکن است کلاً از یک ارتباط سالم عاطفی اطلاعی نداشته باشید. در این جا ویژگی های یک رابطه سالم را برای شما بازگو می کنیم .

حقوق اساسی در ارتباط دو نفر : شریک در زندگی ، در تجارت یا در دوستی:
1 – دیگری باید خیرخواه شما باشد.
2 – از دیگری باید حمایت احساسی بگیرید.
3 – حق شما است که شنیده شوید و با محبت پاسخ بگیرید.
4 – حق شما است که نظر خود را داشته باشید حتی اگر مخالف با نظر دیگری باشد.
5 – حق شما است که تجربه و احساس شما را واقعی و جدی بگیرند.
6 – حق شما است که به سوال های شما در رابطه با مسئله ای که قانوناً به شما مربوط است پاسخ ساده و صحیح داده شود.
7 – حق شما است که از دیگری تهمت و سرزنش دریافت نکنید.
8 – حق شما است که مورد انتقاد و قضاوت بی رویه قرار نگیرید.
9 – حق شما است که به شغل و علایق خصوصی شما احترام بگذارند.
10 – حق شما است که از دیگری انتظار تشویق و حمایت داشته باشید.
11 – حق شما است که در فضائی فارغ از تهدید های جسمانی و روانی زندگی کنید.
12 – حق شما است که در فضائی فارغ از خشم و غضب های ناگهانی زندگی کنید.
13 – حق شما است که شما را به نامی که نمی پسندید صدا نکنند.
14 – حق شما است که از شما چیزی را با ادب بخواهند نه آنکه به شما دستور دهند.
15 – حق شما است که اگر از جوک یا ضرب المثلی که می گویند آزرده شدید از شما صمیمانه پوزش بخواهند.
چنانچه این قوانین در رابطه شما با دیگری رعایت نمی شود شما به کمک نیازمند هستید.
- برای شناسایی و درمان روابط ناسازگار کتاب جالبی به نام Verbally abusive relationship نوشته Patricia Evans به زبان انگلیسی در دسترس است که می تواند کمک کننده باشد . و البته مراجعه به مشاورین آگاه که تاثیر روابط بیمار گونه روی زندگی هر دو نفر و حتی فرزندان را بررسی و درک کرده و بتوانند در تصحیح آن افراد مبتلا را کمک کنند .



  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر